بهترین دوستان من{9}

بعد از شام
رائون:جونگ‌کوکی میخوای وقتی بزرگ شدی چیکاره بشی؟
کوک:مافیا
رائون:(خنده)چه جالب(خنده)
کوک:یااا نخند
رائون:تو؟(خنده)مافیا؟(خنده)
کوک:کجاش خنده داره؟
رائون:اونجاش که به جای اینکه ترسناک و هات باشی کیون و گوگولی میشی(خنده)
کوک:من کجام کیوت و گوگولیه اخه؟
رائون:همه جات
کوک:اصلنم اینطور نیست
رائون:چرا هست
کوک:نیست
رائون:هست
کوک:نیست
رائون:هست
جونگ کوک یکی از بالشتای روی تخت رو برمیداره و به‌صورت رائون‌ پرت میکنه
رائون:هی جونگ‌کوک شی اگه میخوای زنده بمونی از جلوی چشمام گمشو
جونگ‌کوک خیلی سریع در اتاق رو باز کرد و به بیرون دوید
رائون هم یه بالشت برداشت و دنبال اون رفت
رائون:هی جونگ‌کوکِ ترسو فک کردی اگه پشت تهیونگ قایم بشی نمیتونم بزنمت؟
جونگ‌کوک خودشو بیشتر به تهیونگ میچسبونه
کوک:تو نشونه گیریت اینقدر افتضاحه که مطمئنم نمیتونی منو بزنی
رائون محکم بالشتو به سمت کوک پرت میکنه و*بوم*
بالشت مستقیم با صورت تهیونگ برخورد میکنه
رائون:یا عیسی مسیح
تهیونگ با یه لبخند عصبی میگه:قبر خودتو کندی پارک رائون
کوک:رائون شی اگه جونتو دوست داری برگرد تو اتاقت
.
.
.
.
ببخشید چند وقت بود که سرم شلوغ بود
تسلیت میگم💔